دانیال دانیال ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

یکی یه دونه

زبان آموزی

سلام عسل طلا. پسمل مامانی دیگه لازم نیست کلمه هایی رو که یاد میگیری بنویسم. چون الان من یا بابایی هر چی میگیم تو بلافاصله تکرار میکنی. الهی فدات شم. خدایا بازم واسه هدیه ای که به من دادی شکرت. امشبم ٤شنبه سوریه دومین ٤شنبه سوری که تجربه میکنی.من نبردمت بیرون چون واقعا بیرون خطرناکه.ولی تو خونه کلی با هم بازی کردیم و خندیدیم.  همیشه لبات خندون باشه  ...
23 اسفند 1390

عیدی

 گل پسر مامان سلام. عشق من این روزا یه جورایی همه خوشحالن. تو هم خوشحالی.  خوشحالی رو توی برق نگات میشه دید.  آخه سال داره نو میشه. تو هم روز به روز بزرگتر میشی و البته شیرین تر. مامانی شدی همه چیز ما.  نفس آقا جون (بابام) به تو بنده. تو هم متقابلا هر جا میری باید آقا جون هم بیاد. الانم که راحت کنار آقا جون لالا کردی. دیروز رفته بودیم خرید و واسه گل پسرم کلی خرید کردیم. آخه یه عروسی هم در پیش داریم       عروسی دختر خاله من و بابایی با پسر دایی من و بابایی.  دوست دارم تو اون عروسی مثه همیشه مثه شاهزاده ها بدرخشی . چشم حسود کور باشه مامان الهی. توی ادامه مطلب عکس لباساتو گذاشتم. خی...
22 اسفند 1390

فرزندم

گفتنی ها ی زندگی بسیار است و نا گفتنی ها بیشتر... برایت با عشق نوشتم پس تو نیز با عشق بخوان ..هر زمان که دوست داشتی بخوان.. و من نگاهم به آینده ای روشن است تا شاید روزی  با دیده ی بیناتر از امروز بازهم بنویسم بدرود تا فردایی روشن تر... ...
20 اسفند 1390

عکس انتخاباتی

ادامه مطلب رو حتما ببینین آقا دانیال صبح جمعه ١٢ اسفند ٩٠ قبل از رفتن پای صندوق رای           فدای خنده هات. چقد خوشحالی مامان. الهی همیشه لبت خندون باشه   اینم از هدیه آقا جون و خوشحالی تو         ...
20 اسفند 1390

عکس های خونه تکونی دانیال جون

سلام پسر گلم . امشب میخوام عکسای اولین خونه تکونی که با مامان کمک کردی رو بذارم. خیلی وروجک و با مزه ای مامان. الهی فدات شم مامانی . دستتو بردی جلوی بخارشور بعد میگی: مامان سوخت. اینجا دیگه پسرم کار با بخارشورو یاد گرفته. الهی قربونت برم که اینقد زود کارامو تقلید میکنی. نهایت تلاش واسه تمیز کردن کف آشپزخونه عسل مامان دست بردار نیستی . سر به جون دیوار کردی. فدای اون زبون کوچولوت شم که درآوردیش.مامانی اونقد زحمت نکش... بله اینم نتیجه کلی جنب و جوش.  دانیال عزیزم عاشقانه دوست دارم  ...
20 اسفند 1390

ًآموزش زبان

گفتم این هفته هفته خوبی بود .چون پسر مامان چندتا کلمه انگلیسی رو یاد گرفت . با هوش من . حالا کلمات:      ماهی=فیش       ماشین=کار          چشم=آی دست=هند مرسی مامان. عالی بود. ...
19 اسفند 1390

بوی عید

سلام جیگر طلا. بعد یه هفته خیلی شلوغ بالاخره یه وقتی پیدا کردم که بیام نت.  این هفته هفته خوبی بود. پسرم کلی چیزای تازه یاد گرفت .حرفای تازه گفت. تو خونه تکونیا حسابی کمک مامانی کرد.دست پسر گلم درد نکنه. کلی عکس جدید گرفتم از عشق مامان که متاسفانه رم دوربین دست دوست باباییه. دستم برسه همه عکساتو میزارم.   ...
18 اسفند 1390

خرید عید

سلام نفس مامان. عزیز دلم دیروز با بابایی رفتیم بیرون و کلی واسه عیدت خرید کردیم . چندتا بلوز خوکشل که با انتخاب خودت بود واست گزفتم. فردا اگه وقت کردم عکساشو میذارم. . . امروز خیلی به مامانی کمک کردی . آخه داشتیم اتاقتو مرتب میکردیم. یه جورایی آغاز خونه تکونی. . . بعد از کلی فعالیت آنچنان خسته شده بودی که نرسیده به بغلم خوابت برد. آخه تو فقط تو بغل من میخوابی. خیلی دوست دارم مامانی. ...
11 اسفند 1390